جدول جو
جدول جو

معنی گلشن آرای - جستجوی لغت در جدول جو

گلشن آرای(چَ)
باغبان. (آنندراج) ، سخت سرخ. حنایی روشن. سرخ همچون گل گلستان:
چو بشنید پرویز برپای خاست
یکی جام می گلشن آرای خواست
که بود اندر آن جام یک من نبید
به یک دم می روشن اندرکشید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلشن آرا
تصویر گلشن آرا
آرایندۀ گلشن، باغبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلشن طراز
تصویر گلشن طراز
گلشن آرا، باغبان
فرهنگ فارسی عمید
(چَ)
باغبان. (آنندراج). گلشن آرای:
زهی گلشن طراز بزم نیرنگ
چو بوی گل نهان در پردۀ رنگ.
بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ)
دهی است از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 29هزارگزی جنوب باختری بستان آباد و 26هزارگزی راه شوسۀ میانه به بستان آباد. هوای آن سرد و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ اَ)
آرایندۀ گوش، زینت دهنده گوش، گوش آراینده، به معنی گوش سرای باشد، کسی را گویند که هرچه بگویی بشنود و نیک فهم کند، (اوبهی)
لغت نامه دهخدا
گلشن آرا باغبان: رهی گلشن طراز بزم نیرنگ چو بوی گل نهان در پرده رنگ. (بیدل)
فرهنگ لغت هوشیار